فصل تازه

آخراشه دیگه ه ه...

1392/8/18 21:10
نویسنده : هدیه
583 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااااااااااااااام جوجییییه مامان

قربون اون تکونای ریزت برم من اخهههه که دلم براش غش میره

جوجی یه رازی رو بهت بگم؟انقدر از این حرکتات خوشم میاد که هی میرم کیت کت میخورم شیر عسل میخورم خرما میخورم که تو تکون بخوریاز خود راضیشب و نصفه شب چیزای شیرین میخورم مثلا یهو بی خوابم ساعت 2 شب میرم یه شکلات میخورم میام دراز میکشم تمرکز میکنم که تو تکون بخورینیشخندازار دارم خودم میدونم فک کن تو اونموقع خواااااااااااب خوابی من یهو بیدارت میکنمخجالتیه همچین مادر بیماری هستم مننیشخند

خوووووووووووووووب بگم از این روزا که دیگه روزای اخره دونفره من و تو هست و بابایی داره بعد 1 ماه برمیگرده از سفر البته با دست پررررر برای دخمل گلش...عاشقشمقلب که انقدر با ذوق و سلیقه است مطمئنم که خیلی با سلیقه تر از من برات خرید کرده حالا عکس خریداتو برات میذارم که بعدا که بزرگ شدی ببینی بابایی چه قدر با ذوقه ...چندتاشو تو اسکایپ نشونم داد من ضعف کرده بودم براش...عزیزممممممم فکر کنم به همه فروشگاه های لباس بچه سر زدهقلب

خیلی خوشحالم که بابایی داره میاد واقعا دیگه کلافه بودمممم

فردا وقت ارایشگاه دارم خودمو چیتان پیتان کنم

2 شنبه هم میریم خونه بابا ممد که بریم دنبال بابایی مهربووووووووون ایندفعه جرات نکردم تنهایی برم فرودگاه ته دل خودم یه کم میترسیدم بقیه هم کلیییییی ترسوندنم این شد که به باباممد زحمت دادم که باهامون بیاد بریم استقبال بابایی

دختر ناناز من الان 18 هفته و 6 روزشه و فردا 19 هفته میشههههه ماشالله به جونت مادرقلب

هووووووووووورا تقریبا نصف راهو اومدیم هااا از این به بعدشم به امید خدا خوب و خوش میریم جوجی من

مواظب خودت باش تو دلم بهت خوش بگذره

خدایااااااا شکرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

گلاره
19 آبان 92 12:23
عزيزم بخاطر اينكه بيمارستان فرمانيه بيمارستان مطمئني نيست ٢ بار تا حالا جواب آزهاي منو اشتباه داده ١ بارش باعث شد دخترم ١ هفته بيمارستان بستري شه و اينكه دكترم با اينكه سهامدار فرمانيه بود خوش گفت مجهز نيستن نميخواد بري اونجا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فصل تازه می باشد